معرفی کتاب
این کتاب خاطرات کوتاه از مردی است که دین و ایمانش را به دنیا و مظاهرش نفروخت؛ مردی که ثابت کرد میشود در درّهٔ گناه بود، اما زنجیرهای شیطان را پاره کرد و تا اعلی علّیین بهشت پرواز کرد.
مردی که بزرگترین آرزویش این بود که تا وقتی زنده است امام زمانش ظهور کند و از یارانش شود. شهید ادواردو آنیلی فرزند جیانی آنیلی، یکی از سرمایه داران بزرگ ایتالیایی و مالک سابق مجموعه فیات و مارلا کاراچو بود. او در جوانی به اسلام و سپس به مذهب تشیع گروید و این موضوع بر خاندان بزرگ و قدرتطلب او که با صهیونیستها نیز همکاریهای گسترده داشت، سخت گران آمد. ادواردو چندبار به ایران سفر کرد و با امام خمینی و آیتالله خامنهای دیدار نمود و به زیارت امام هشتم رفت. گرایش او به اسلام و فعالیتهای ضد استبدادیاش باعث شد که سرانجام در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ به دست عوامل ناشناس و طرزی مشکوک به قتل برسد. جسد او را زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» در بزرگراه تورینو به ساوونا یافتند و شواهد حاکی از آن بود که ادواردو از روی پل ۸۰ متری مذکور به پایین پرت شده است.
برشی از کتاب
مهرماه سال ۱۳۶۰ بود، عراق داشت با حمایت آمریکا بمب و موشک میریخت روی سر مردم ایران. نظامی، غیرنظامی، بزرگ، کوچک، همه را داشت میکشت. ادواردو برداشت و رفت کاخ سفید با مشاور امنیت ملی آمریکا دیدار کرد.
به او گفت: «شماها مداخله گرید. شماها دشمن اصلی مردم ایرانید. شماها قاتل اصلی مردم ایرانید.» نترسیده بود آنجا بلایی سرش بیاورند یا سرش را بکنند زیر آب.
بعدها داشت این ماجرا را تعریف می کرد، می گفت: «آن روز که رفته بودم کاخ سفید و آن حرفها را به مشاور امنیت ملی آمریکا میزدم، او عکس امام را زده بود روی یک دیوار، یک کلت دستش گرفته بود و داشت با تیر به آن میزد!
آن مقام آمریکایی شلیک میکرد و به من میگفت ما تا این مرد را از میان بر نداریم، آرام نمینشینیم.»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.